نارنجستان

۱۱ فروردین، ۱۳۸۹

تکرار بهار

ای ماجرای آبی پرواز تا خدا
ای انتهای مرز تمام گذشته ام
ای بی ریاترین نفس پاک یاس ها
با نام تو کتاب وفا را نوشته ام
در زیر دانه های قشنگ تگرگ عشق
من بودم و خیال تو و یک سبد بهار
یک آٍمان شکوفه زیبا و پاک یاس
از آن طلوع مانده برایم به یادگار
ای مهربان ترین از تپش غنچه های ناز
ای سرگذشت رویش رعنای عاطفه
ای دست تو پناه هزاران گل سپید
ای چشم تو حکایت دریای عاطفه
بی تو شکست خاطره های بلوغ عشق
بی تو غروب واژه رویا همیشگی ست
بی نو ترانه های محبت غریبه اند
چشم تو شهر آبی درمان تشنگی است
بر گرد ک.چه دل آلاله ها هنوز
در آرزوی لحظه دیدار مانده است
چشمان صد هزار شقایق به یاد تو
تا صبحگاه عاطفه بیدار مانده است
برگرد ای تراوش شبنم ز برگ یاس
برگرد و باز ترجمه کن انتظار را
برگرد و داستان دلم را مرور کن
تکرار کن برای بهار غزل را

هیچ نظری موجود نیست: